شعر در مورد اسم حنانه
شعر در مورد اسم حنانه
شعر در مورد اسم حنانه ,شعر درباره اسم حنانه,شعر با اسم حنانه,شعر در مورد اسم حنانه,شعر برای اسم حنانه,شعری درباره اسم حنانه,شعری با اسم حنانه,شعری در مورد اسم حنانه,شعری برای اسم حنانه,شعری درمورد اسم حنانه
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد اسم حنانه برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
بنواخت نور مصطفی آن استن حنانه را
کمتر ز چوبی نیستی حنانه شو حنانه شو
شعر درمورد اسم حنانه
فلسفی کو منکر حنانه است
از حواس اولیا بیگانه است
شعر درباره اسم حنانه
طفل کی باشد تو مگر منکری
عربده استن حنانه را
شعر با اسم حنانه
یا رسول الله ستون صبر را
استن حنانه کردی عاقبت
شعر در مورد اسم حنانه
از آرزوی صحبتت، از اشتیاق دیدنت
هر بلبلی شیونگری، هر شاخ گل حنانه ای
شعر برای اسم حنانه
چون به منبر برشد آن دریای نور
ناله حنانه می شد دور دور
شعری درباره اسم حنانه
عشق حنانه چو آتش از تو خاست
آن حنین او چنین خوش از تو خاست
شعری با اسم حنانه
شاها ز خدمت تو هرگه که دور مانم
حنانه وار هردم از دل کشم حنین را
شعری در مورد اسم حنانه
جفت حنین بودم از فراق شهنشه
راست چو حنانه بی لقای پیمبر
شعری برای اسم حنانه
مپسندیش ازین که ز حرمان بزم شاه
حنانه وار برکشم از دل همی حنین
شعری درمورد اسم حنانه
حنانه وار شد تنم از ناله همچو نال
وز دوری دو تن من و حنانه در حنین
شعر درمورد اسم حنانه
برآورنده ز حنانه دور ازو ناله
چو تکیه گاه دگر شد ز منبرش پیدا
شعر درباره اسم حنانه
آن دل که توئی در وی غمخانه چرا باشد
چون گشت ستون مسند حنانه چرا باشد
شعر با اسم حنانه
اگر جز جان تو مسند کند دوست
فغان کن ناله کن حنانه میباش
شعر در مورد اسم حنانه
استن حنانه از هجر رسول
ناله می زد همچو ارباب عقول
شعر برای اسم حنانه
خاک قارون را چو ماری در کشد
استن حنانه آید در رشد
شعری درباره اسم حنانه
گر نبودی چشم دل حنانه را
چون بدیدی هجر آن فرزانه را
شعری با اسم حنانه
یک نفسی بام برآ ای صنم
رقص درآر استن حنانه را
شعری در مورد اسم حنانه
غره مشو با عقل خود بس اوستاد معتمد
کاستون عالم بود او نالانتر از حنانه شد
شعری برای اسم حنانه
باده خمخانه گردد مرده مستانه گردد
چوب حنانه گردد چونک بر منبر آید
شعری درمورد اسم حنانه
مصطفی در دل ما گر ره و مسند نکند
شاید ار ناله کنیم استن حنانه شویم
شعر درمورد اسم حنانه
سرمست چنان خوبی کی کم بود از چوبی
برخاست فغان آخر از استن حنانه
شعر درباره اسم حنانه
جز جان من و جز دل جائی کنی از منزل
افغان کنم و نالم حنانه چنین باید
شعر با اسم حنانه
یکبار دوچارم شو روزی دو سه یارم شو
(فیض) از تو بود تا کی چون استن حنانه
شعر در مورد اسم حنانه
اندیشه و فرهنگ ها دارد ز عشقت رنگ ها
شب تا سحرگه چنگ ها ماه تو را حنانه ای
شعر برای اسم حنانه
هم چنین هر نام صافی داشتست
اسم را چون دردیی بگذاشتست
شعری درباره اسم حنانه
خصاه من بدرگ نبودم زشت اسم
آنک دیدی بد نبد بود آن طلسم
شعری با اسم حنانه
نیست جمعیت ز بسیاری جسم
جسم را بر باد قایم دان چو اسم
شعری در مورد اسم حنانه
ای از نظرت مست شده اسم و مسما
ای یوسف جان گشته ز لب های شکرخا
شعری برای اسم حنانه
سری از عین و شین و قاف برزن
که صد اسم و مسما داری امروز
شعری درمورد اسم حنانه
چو اسم شمس دین اسما تو دیدی
خلاصه او است در اشیاء تو دیدی
شعر درمورد اسم حنانه
چون برم نام او را دررسد بخت خضرا
اسم شد پس مسما بی دوی بی توانی
شعر درباره اسم حنانه
ای مست شده از نظرت اسم و مسما
وی طوطی جان گشته ز لبهات شکرخا
شعر با اسم حنانه
اسم تو ز حد و رسم بیزار
ذات تو ز نوع و جنس برتر
شعر در مورد اسم حنانه
گرچه هزار است اسم هست مسما یکی
دیده ز اسما بدوز عین مسما طلب
شعر برای اسم حنانه
آن سلیمان که اسم اعظم هست
پیش نقش نگین او پا بست
شعری درباره اسم حنانه
بای این اسم بای بسم الله
الف او ستون خیمه چاه
شعری با اسم حنانه
به قدر خواستنم نیست تاب سوختنم
به اسم عاشقم و اسم بی مسمائی
شعری در مورد اسم حنانه
خواند بر بالای نه منبر خطیب روزگار
خطبه فرمان به اسم والی گیتی ستان
شعری برای اسم حنانه
اسم داران سپه را باد آن در بوسه گه
پادشاهان جهان را باد آن در سجده گاه
شعری درمورد اسم حنانه
حق مبین گشته از نقش حروف اسم او
تا زوال دشمنان باطلش گردد یقین
شعر درمورد اسم حنانه
در مصر سلطنت نه همین اسم بود و بس
میراث یوسفی که به او یافت انتقال
شعر درباره اسم حنانه
خان معلی لقب که اسم محمد بر او
خلعت توفیق بود کز بر یزدان رسید
شعر با اسم حنانه
سالها ننگ از مسمی داشت اسم محتشم
وین زمان هم دارد ای دارای خورشید اشتهار
شعر در مورد اسم حنانه
یکی صاحب خلق و خوی حسن
مسمی به آن اسم به هجت فزا
شعر برای اسم حنانه
خرد چو خواست ز هم اسم او به ایمائی
شود وسیله تاریخ او بوجه حسن
شعری درباره اسم حنانه
نرگس بیمار با ساقی سراید بر منار
اسم دیگر بر زبان سوسن و نیلوفر است
شعری درباره اسم حنانه
اسم جان پرور او چون به جهان یاد کنند
در درون دل خود عین مسما بینند
شعری با اسم حنانه
زانجا که اسم عین مسماست می دهند
هر لحظه خلعت دگر و تاج دیگرم
شعری در مورد اسم حنانه
از عشق ظهور عشق درخواست
اظهار حروف اسم اعظم
شعری برای اسم حنانه
مبند آزار موری نقش در دل
که اسم اعظم خاتم همین است
شعری درمورد اسم حنانه
تختش از بادست وچتراز ابرولشکر ازپری
اسم اعظم چون سلیمان برنگین داردبهار
شعر درمورد اسم حنانه
کس سر مویی ندارد از مسما آگهی
اسم می گویند و چندان کاسم گویی دیگر است
شعر درباره اسم حنانه
در احد چون اسم ما یک جلوه کرد
در عدد بنگر چه اسما شد پدید
شعر با اسم حنانه
ای طالب اسم اعظم، این نام
خواهی که تو را شود مسلم؟
شعر در مورد اسم حنانه
چون بند طلسم وا گشودی
بینی که تویی خود اسم اعظم
شعر برای اسم حنانه
دریاب، که اوست اسم اعظم
زو گشت عیان صفات و اسما
شعری با اسم حنانه
آنجا نه اسم باشد و نه رسم و نه خبر
توحید بی مشارکت آنجا شود عیان
شعری درباره اسم حنانه
به تختگاه محبت من آن سلیمانم که
اسم اعظم تو نقش بر نگین من است
شعری در مورد اسم حنانه
به لعل او فروشم خاتمی را
که اسم اعظمش نقش نگین است
شعری برای اسم حنانه
هر اسم معظم که خدا داشت فروغی
در خاتم انگشت سلیمان زمان داد
شعری درمورد اسم حنانه
چون جم مرا فروغی از اهرمن چه پروا
تا اسم اعظم دوست نقش است بر نگینم
شعر درمورد اسم حنانه
نام یاقوت لبت بر خاتم دل کنده ام
اسم اعظم را نوشتم بر نگین تازه ای
شعر درباره اسم حنانه
سزد کز خاتم لعلش زنم لاف سلیمانی
چو اسم اعظمم باشد چه باک از اهرمن دارم
شعر با اسم حنانه
با دعای شبخیزان ای شکردهان مستیز
در پناه یک اسم است خاتم سلیمانی
شعر در مورد اسم حنانه
بر اهرمن نتابد انوار اسم اعظم
ملک آن توست و خاتم فرمای هر چه خواهی
شعر برای اسم حنانه
اسم ما تهمت کش وصف است و بس
گر پر و خالی همین پیمانه ایم
شعری درباره اسم حنانه
آشنای شخص با اسم و صفت محتاج چند
خوانده ئی آیات تحقیق و معما کرده ئی
شعری با اسم حنانه
عاملی را حرف و صوت بی اثر دیوانه کرد
طرفه افسون داشت بی اسم مسمای پری
شعری در مورد اسم حنانه
نشسته ام بادبگاه مکتب تحقیق
هزار اسم گره بسته در معمائی
شعری برای اسم حنانه
چون اسم تو در میان نباشد
گویی که به جسم در میانی
شعر در مورد اسم حنانه
- ۹۶/۱۰/۰۴